انحصار توکل (قرآن)توکل منحصر و مختص به خداوند است. فهرست مندرجات۱.۱ - توکل نوح ۱.۱.۱ - قاطعیت در برابر دشمن ۱.۱.۲ - تهدید قوم ۱.۲ - توکل موسی ۱.۲.۱ - تسلیم خدا ۱.۲.۲ - اجابت موسی ۱.۳ - توکل شعیب ۱.۳.۱ - انشای توکل ۱.۴ - توکل یعقوب ۱.۴.۱ - سبب الاسباب ۱.۵ - توکل افراد باایمان ۱.۶ - توکل متوکلان ۱.۶.۱ - ایمان و توکل ۱.۷ - توکل مؤمنان ۲ - پانویس ۳ - منبع ۱ - انحصار توکل به خدا... وعلی الله فلیتوکل المؤمنون. «.... . و افراد باایمان، باید تنها بر خدا توکل کنند.» (مقدم شدن «علی الله» بر «فلیتوکل...» مفید حصر است و به همین معنا در بعضی تفاسیر اشاره شده است.) [۲]
روح المعانی، آلوسی، ج۳، جزء ۴، ص۶۹.
ان ینصرکم الله فلا غالب لکم وان یخذلکم فمن ذا الذی ینصرکم من بعده وعلی الله فلیتوکل المؤمنون. «اگر خداوند شما را یاری کند، هیچ کس بر شما پیروز نخواهد شد! و اگر دست از یاری شما بردارد، کیست که بعد از او، شما را یاری کند؟! و مؤمنان، تنها بر خداوند باید توکل کنند!». . وعلی الله فلیتوکل المؤمنون. «.....و افراد باایمان، باید تنها بر خدا توکل کنند.». . وعلی الله فتوکلوا ان کنتم مؤمنین. «.....و بر خدا توکل کنید اگر ایمان دارید.» قد افترینا علی الله کذبـا ان عدنا فی ملتکم بعد اذ نجـنا الله منها وما یکون لنا ان نعود فیها الا ان یشاء الله ربنا وسع ربنا کل شیء علمـا علی الله توکلنا ربنا افتح بیننا وبین قومنا بالحق وانت خیر الفـتحین. «اگر ما به آیین شما بازگردیم، بعد از آنکه خدا ما را از آن نجات بخشیده، به خدا دروغ بسته ایم و شایسته نیست که ما به آن بازگردیم مگر اینکه خدایی که پروردگار ماست بخواهد علم پروردگار ما، به همه چیز احاطه دارد. تنها بر خدا توکل کردهایم. پروردگارا! میان ما و قوم ما بحق داوری کن، که تو بهترین داورانی!» قل لن یصیبنا الا ما کتب الله لنا هو مولـنا وعلی الله فلیتوکل المؤمنون. «بگو: «هیچ حادثه ای برای ما رخ نمی دهد، مگر آنچه خداوند برای ما نوشته و مقرر داشته است او مولا (و سرپرست) ماست و مؤمنان باید تنها بر خدا توکل کنند!» فان تولوا فقل حسبی الله لا الـه الا هو علیه توکلت وهو رب العرش العظیم. «اگر آنها (از حق) روی بگردانند، (نگران مباش!) بگو: «خداوند مرا کفایت می کند هیچ معبودی جز او نیست بر او توکل کردم و او صاحب عرش بزرگ است!» ۱.۱ - توکل نوحواتل علیهم نبا نوح اذ قال لقومه یـقوم ان کان کبر علیکم مقامی وتذکیری بـایـت الله فعلی الله توکلت... «سرگذشت نوح را بر آنها بخوان! در آن هنگام که به قوم خود گفت: «ای قوم من! اگر تذکرات من نسبت به آیات الهی، بر شما سنگین (و غیر قابل تحمل) است، (هر کار از دستتان ساخته است بکنید.) من بر خدا توکل کرده ام! فکر خود، و قدرت معبودهایتان را جمع کنید سپس هیچ چیز بر شما پوشیده نماند (تمام جوانب کارتان را بنگرید) سپس به حیات من پایان دهید، و (لحظه ای) مهلتم ندهید! (اما توانایی ندارید!)» ۱.۱.۱ - قاطعیت در برابر دشمننوح فرستاده بزرگ پروردگار با قاطعیتی که ویژه پیامبران اولوا العزم است، در نهایت شجاعت و شهامت با نفرات کم و محدودی که داشت در مقابل دشمنان نیرومند و سرسخت ایستادگی می کند و قدرت آنها را به باد مسخره می گیرد، و بی اعتنایی خویش را به نقشه ها و افکار و بتهای آنها نشان می دهد و به این وسیله یک ضربه محکم روانی بر افکارشان وارد می سازد. با توجه به اینکه این آیات در مکه نازل شده در آن زمانی که پیامبر ص نیز در شرائطی مشابه نوح زندگی می کرد و مؤمنان در اقلیت بودند، قرآن می خواهد به پیامبر نیز همین دستور را بدهد که باید به قدرت دشمن اهمیت ندهد، بلکه با قاطعیت و شهامت پیش برود، چرا که تکیه گاهش خدا است و هیچ نیرویی تاب مقاومت در برابر قدرت او ندارد. ۱.۱.۲ - تهدید قومنوح علیهالسّلام در این آیه شریفه قوم خود را تهدید می کند به اینکه هر بلایی که می توانند بر سر او بیاورند و اظهار می کند که پروردگارش قادر بر دفع آنان از وی است، هر چند که دست به دست هم دهند و همه توان خود و خدایان دروغین خود را به کار برند. ۱.۲ - توکل موسیوقال موسی یـقوم ان کنتم ءامنتم بالله فعلیه توکلوا ان کنتم مسلمین• فقالوا علی الله توکلنا ربنا لا تجعلنا فتنة للقوم الظــلمین. «موسی گفت: «ای قوم من! اگر شما به خدا ایمان آورده اید، بر او توکل کنید اگر تسلیم فرمان او هستید!» • گفتند: «تنها بر خدا توکل داریم پروردگارا! ما را مورد شکنجه گروه ستمگر قرار مده.» ۱.۲.۱ - تسلیم خدااز آنجا که ایمان به خدا، مؤمن را به مقام پروردگارش هر چند بطور اجمال آشنا می سازد، و مؤمن عالم به این معنا می شود که خدای تعالی سببی است فوق همه اسباب، سببی است که سببیت همه اسباب به او منتهی می شود، و نیز او را آگاه می کند به اینکه تدبیر همه امور به دست خداست، و لذا ایمان، مؤمن را وا می دارد به اینکه امور را تسلیم به خدا کند. و هرگز به ظاهر چیزهایی که از نظر دیگران سبب مستقل است اعتماد نکند، زیرا اعتماد به این سببهای ظاهری جهل محض است. و لازمه این کار آنست که مؤمن همه امور را به خدا ارجاع داده و همه توکلش بر خدا شود، و لذا می بینیم در آیه مورد بحث هم که مؤمنین صاحب تسلیم را امر به توکل بر خدا کرده نخست این امر خود را مشروط به شرطی کرده و آن داشتن ایمان است، و سپس کلام را با شرطی دیگر تمام کرده که آن اسلام است. بنا بر این گفتار، آیه شریفه از نظر معنا در این تقدیر است که فرموده باشد: اگر شما به خدا ایمان دارید و تسلیم او شده اید پس بر او توکل و اعتماد کنید. ۱.۲.۲ - اجابت موسیموسی برای آرامش فکر و روح آنها با لحنی محبت آمیز به آنان گفت: "ای قوم من اگر شما به خدا ایمان آوردهاید، و در گفتار خود و ایمان و اسلام خود صادقید، باید بر او توکل و تکیه کنید" از امواج و طوفان بلا نهراسید، چرا که ایمان از توکل جدا نیست (و قال موسی یا قوم ان کنتم آمنتم بالله فعلیه توکلوا ان کنتم مسلمین). این مؤمنان راستین دعوت موسی را به توکل اجابت کردند، " و گفتند ما تنها بر خدا توکل داریم" (فقالوا علی الله توکلنا). ۱.۳ - توکل شعیب. . وما توفیقی الا بالله علیه توکلت والیه انیب. «گفت: «.... و توفیق من، جز به خدا نیست! بر او توکل کردم و به سوی او بازمی گردم.» ۱.۳.۱ - انشای توکلبر کسی که خود را بنده او می داند و عالم به مقام پروردگار خویش و عارف به این حقیقت باشد واجب است که با انشای توکل بر پروردگارش و رجوع به او آن حقیقت را ممثل سازد، و به همین جهت جناب شعیب علیهالسّلام بعد از آنکه گفت: توفیقم به خدا است، دنبالش انشای توکل و انابه نموده، گفت: "علیه توکلت و الیه انیب". ۱.۴ - توکل یعقوبوقال یـبنی لا تدخلوا من باب وحد وادخلوا من ابوب متفرقة وما اغنی عنکم من الله من شیء ان الحکم الا لله علیه توکلت وعلیه فلیتوکل المتوکلون. «و (هنگامی که می خواستند حرکت کنند، یعقوب) گفت: «فرزندان من! از یک در وارد نشوید بلکه از درهای متفرق وارد گردید (تا توجه مردم به سوی شما جلب نشود)! و (من با این دستور،) نمی توانم حادثه ای را که از سوی خدا حتمی است، از شما دفع کنم! حکم و فرمان، تنها از آن خداست! بر او توکل کرده ام و همه متوکلان باید بر او توکل کنند!» ۱.۴.۱ - سبب الاسبابآن سببی که می باید بدان توکل جست (و خلاصه آن سببی که تمامی اسباب در سببیت خود نیازمند به آنند) همانا خدای سبحان و یگانه ایست که شریکی ندارد، آری او خداوندیست که معبودی جز او نبوده و او رب و پرورش دهنده هر چیز است، و این نکته از حصری استفاده می شود که جمله "و علی الله فلیتوکل المتوکلون" بر آن دلالت می کند. ۱.۵ - توکل افراد باایمان. . وعلی الله فلیتوکل المؤمنون• وما لنا الا نتوکل علی الله وقد هدنا سبلنا... «.... . افراد باایمان باید تنها بر خدا توکل کنند! • و چرا بر خدا توکل نکنیم، با اینکه ما را به راههای (سعادت) رهبری کرده است.....» الذین صبروا وعلی ربهم یتوکلون. «آنها کسانی هستند که صبر و استقامت پیشه کردند، و تنها بر پروردگارشان توکل می کنند.» انه لیس له سلطـن علی الذین ءامنوا وعلی ربهم یتوکلون. «چرا که او، بر کسانی که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکل می کنند، تسلطی ندارد.» الذین صبروا وعلی ربهم یتوکلون. «همانها که (در برابر مشکلات) صبر (و استقامت) کردند و بر پروردگارشان توکل می کنند.» ۱.۶ - توکل متوکلان. . قل حسبی الله علیه یتوکل المتوکلون. «.... بگو: «خدا مرا کافی است و همه متوکلان تنها بر او توکل می کنند!». . ذلکم الله ربی علیه توکلت والیه انیب. «در هر چیز اختلاف کنید، داوریش با خداست این است خداوند، پروردگار من، بر او توکل کرده ام و به سوی او بازمی گردم! ». . وما عند الله خیر وابقی للذین ءامنوا وعلی ربهم یتوکلون. «آنچه به شما عطا شده متاع زودگذر زندگی دنیاست، و آنچه نزد خداست برای کسانی که ایمان آورده و بر پروردگارشان توکل می کنند بهتر و پایدارتر است.» ۱.۶.۱ - ایمان و توکل(و ما عند الله خیر و ابقی للذین آمنوا و علی ربهم یتوکلون). قابل توجه اینکه در این آیه تکیه روی مساله ایمان و توکل شده است این به خاطر آن است که امید به پاداشهای الهی برای کسانی است که علاوه بر ایمان کار خود را به او تفویض کرده و تسلیم اراده او هستند، چرا که توکل واگذاری کار خویش و تفویض امر است، نقطه مقابل این گروه کسانی هستند که بر اثر حب دنیا و دلبستگی به متاع زودگذر آن به مجادله در آیات خداوند برمی خیزند، و حقایق را زیر پا می گذارند، و به این ترتیب آیه اخیر شبیه تعلیل برای آیه ما قبل از آن است که سخن از مجادله کنندگان در آیات الهی می گفت. ۱.۷ - توکل مؤمنان.. وعلی الله فلیتوکل المؤمنون. «.... پس مؤمنان تنها بر خدا توکل کنند!». . وما املک لک من الله من شیء ربنا علیک توکلنا والیک انبنا والیک المصیر. «..... و در عین حال در برابر خداوند برای تو مالک چیزی نیستم (و اختیاری ندارم)! - پروردگارا! ما بر تو توکل کردیم و به سوی تو بازگشتیم، و همه فرجامها بسوی تو است!» الله لا الـه الا هو وعلی الله فلیتوکل المؤمنون. «خداوند کسی است که هیچ معبودی جز او نیست، و مؤمنان باید فقط بر او توکل کنند.» قل هو الرحمـن ءامنا به وعلیه توکلنا... «بگو: «او خداوند رحمان است، ما به او ایمان آورده و بر او توکل کرده ایم و بزودی می دانید چه کسی در گمراهی آشکار است!» انما المؤمنون الذین اذا ذکر الله وجلت قلوبهم... وعلی ربهم یتوکلون. «مؤمنان، تنها کسانی هستند که هر گاه نام خدا برده شود، دلهاشان ترسان میگردد و هنگامی که آیات او بر آنها خوانده می شود، ایمانشان فزونتر می گردد و تنها بر پروردگارشان توکل دارند.» . قل هو ربی لا الـه الا هو علیه توکلت والیه متاب. «.... . بگو: «او پروردگار من است! معبودی جز او نیست! بر او توکل کردم و بازگشتم بسوی اوست!» ۲ - پانویس۳ - منبعفرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «انحصار توکل». ردههای این صفحه : توکل | موضوعات قرآنی
|